★★★ باژبود ★★★



با عرض تحیات وافره و اظهار مهر و ادب خدمت بازدید کنندگان فرهیخته ی این رسانه :


مدتی این مثنوی تاخیر شد که علتش حضور بنده در یک محیط نظامی بود و ارسال مطالب و استفاده از نت محدودیتهایی داشت .

در خبرها همه از سیل شنیدیم و دیدیم و سیلاب اشک بر رخمان فرو بارید و ره گم کرد .

من باعث و بانی این محنت و بلا را خودمان میدانم . عالم ، عالم ظهور و ظاهر و مظهر و ظاهر کننده است . رود ، مظهر الله است . احترام به مظهر در حقیقت پاسداشت ظاهرکننده و مظهر است . ( به ضم میم ) .

عالم کلمات خداوند متعال است . و صفحه ی گیتی انشایی است که بس زیبا و دل پسند از جانب هو صادر شده است . رودخانه نیز کلمه ای از کلمات تامات حضرت حق است .

رودخانه همانطور که از اسمش پیداست خانه ی رود است . باید حفظش کرد . باید خانه اش را روبید . ( لایروبی ) . اما متاسفانه عده ای سودجو و فرصت طلب خانه ی رود را ویران کردند . ایشان نمی دانستند صبر رود زیاد است . درست مثل صبر خالقش . اما باز حدی دارد .

خانه رود را ویران کردیم و حالا نوبت انتقام رود است . که می خروشد و می خراشد و .

پس بیاییم از انتقام طبیعت درس بگیریم . حرمت مظاهر الهیه را پاس داریم . و یک عمر خودمان و عزیزانمان از مواهب الهی کمال تمتع را ببریم .


★★★ انشاء الله تبارک و تعالی ★★★


با سلام و عرض ادب محضر انور تمامی مخاطبان فرهیخته ی این وبگاه ، بدینوسیله فرارسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان عالم ، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را خدمتتان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم . رجاء واثق و امید شائق داریم که در این ایام از برکات وجودی آن امام همام برخوردار گردیم . ان شاء الله تعالی .
اکنون و الآن شورشی در خلق عالم افتاده و نوحه و گریه و زاری و ماتم در همه ی اقطار عالم امکان به پاست . این شورش مقدمه ای برای پویش راه حسین علیه السلام خواهد بود . پویشی که با گویش حسینی و انقلاب خمینی (س) لرزه بر چهارستون استکبار انداخته و نوید جامعه ی جهانی عاری از ظلم و فساد را خواهد داد .

پس بیاییم در این شورش و پویش و گویش ، همراه و همناله و همدرد و همگام باشیم . و بدانیم که ظهور دولت یار نزدیک است . 《 أ ليس الصبح بقریب : آیا صبح نزدیک نیست ؟ 》.

■ زنجان ، اول محرم الحرام سال 1440 هجری قمری . برابر با 20 شهریور سال 1397 هجری شمسی .

 

◆•◆ مانا و پاینده باشید ، إن شاء ألله تبارك و تعالى ◆•◆

+ نوشته شده در سه شنبه بیستم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 12:45 توسط مجید شجاعی .


بله ، داشتم میگفتم : علل عقب ماندگی ادبیات ما خیلی چیزهاست !
چرا ما نمی توانیم شاهکارهای ادبی مثل بینوایان - جنگ و صلح - برادران کارامازوف - دن آرام و . خلق کنیم ؟! این یک سؤال اساسی است که عرض کردم بنده حدود 30 سال روی آن اندیشیده ام .
چرا جوانهای ما از قلم و قلمسواری فراریند ؟ چرا رمان خوانی در بین ما رواجی ندارد ؟ اگر هم باشد رمانهای زرد و بازاری و عاشقانه و پیزوری است که هیچ بار ادبی که ندارد ، بلکه کژ راهه و جاده خاکی رفتن است !
در میان نویسندگان ایرانی این فقط آقا محمود دولت آبادی بود که توانست با رمان ده جلدی " کلیدر " آبرویی برای ادبیات داستانی ما بیافریند . خود حقیر دوبار این رمان را خوانده ام و بسیار تاثیر گرفته ام . یک دوره از روی کتاب و یک دوره از روی نسخه مجازی و pdf .
به ضرس قاطع میگویم : از سال پنجم ابتدایی با کتاب داستان وارد دنیای مطالعه شدم و در آن زمان ( اول انقلاب ) با کتابهای صمد بهرنگی و نویسندگان دیگری از درد مردم و طبقات ستمدیده می نوشتند ، وارد این فضا شدم .
بخاطر جذابیتی که کتابهای پلیسی و . اکثر رمانهای مطرح آن زمان را هم خواندم . مثل کتابهای جیمز هادلی چیز - میکی اسپیلین - آگاتا کریستی - سر آرتور کانندویل و از ایرانیها کتابهای پرویز قاضی سعید و امیر عشیری و .
نگویید چرا کتابهای پلیسی و جنایی ؟! برای اینکه نوجوان و جوانی لذت مطالعه را درک کند و وارد این عرصه شود بهتر است اول با اینگونه کتابهای جذاب که خواننده را تا آخر دنبال خودش می کشد شروع کند . پس از مدتی که با کتاب اخت شد می تواند دنبال رمانهای مطرح و بلند هم برود .
بنده الان برای دور دوم رمان چهار جلدی " دن آرام " اثر فاخر میخاییل شولوخف را در دست مطالعه دارم . با ترجمه ی شاملو که ترجمه ی بسیار جالبی است . در اوقات تنهایی و فراغت بهترین همدم کتاب است و بس .
دعا کنیم انشا الله نسل جوان ما ، با مطالعات گسترده و زحمات زیاد و همت وافره روزی بتوانند ادبیات داستانی ما را از این رکود و احتضار نجات دهند . ما لیاقتش را داریم . پیشینه ی تاریخی ما این امر را نشان می دهد .

◆•◆ به امید آن روز انشاالله ◆•◆


سلام بر همه ی اعضای فرهیخته و شریف این رسانه :

ضمن تبریک عید الله الاکبر ، عید ولایت و غدیر خم مطلب جالبی را خدمتتان نبشته میکنم :
در روزگاران نوجوانی که در زنجان مشغول تحصیل بودم ، یعنی در دوران راهنمایی ، دوستی داشتم که الان یکی از سرداران سرافراز دفاع مقدس بشمار میرود .
ایشان بسیار هنرمند و اهل مطالعه بودند . در مقطع راهنمایی آنچنان نقاشی های به سبک مینیاتور می کشیدند که معلم هنر ما آقای دویران انگشت بدهان میماند .
خلاصه یکی از روزها در دست ایشان کتاب " ضد خاطرات " اثر آندره مالرو را دیدم که در حال مطالعه اش بود . با کنجکاوی من ، مدتی در مورد کتاب و نویسنده اش داد سخن داد و گفت : نمیدانم ما که همه چیزمان درست است و غذای حلال و طیب و طاهر می خوریم ، چرا نمی توانیم آثاری فاخر مثل این کتاب خلق کنیم ؟! ولی غربیها با آن همه کثافتکاری و شرب خمر و گوشت خوک و . چنین کتابهای جالب و آثار عجیب و غریبی بوجود می آورند !

بنده ( راقم این سطور : شجاعی ) مدتها در این مورد فکر می کردم ، یعنی راحت بگویم : مدت حدود سی سال !!! و به جواب نرسیده بودم . تا اینکه تازگیها جواب سؤالم را پیدا کردم .جواب اینست که : غربیها نظم دارند و ما . غربیها از کودکی با کتاب هم آغوشند و ما . غربیها اهل ذوق و هنر را تشویق می کنند و ما . غربیها آثار ادبی کم ارزش خود را با کاغذ روغنی و براق و . چاپ می کنند و ما . غربیها نه مغزشان قوی تر از ماست و نه مأکولات و مشروباتشان در این امر مؤثر است . آنها چیزهایی می دانند و رعایت می کنند که ما نه میدانیم و نه رعایت می کنیم !!!

◆◆◆ تا بعد . ◆◆◆


راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کرده اند :
که نویسنده و متفکری صادق نام که شهرت هدایت داشتی و زبان سنسکریت و تاریخ و علوم اجتماعی و طب گیاهی و . نیک میدانستی در نخستین جملات رمان معروف خود " بوف کور " چنین می نگارد که :
" در زندگی زخمهایی است که روح را در انزوا آرام آرام می خورد و می خراشد . "
این تعبیر حکایت روز و روزگار منست . هر روز و هر آن اتفاقی و حادثه ای روح و روان مرا می خراشد و سوهانش می کشد .
با خبر شدم دختر نوجوانی از همشهریان و آشنایانم دارفانی را وداع کرده است . باورش برایم بس مشکل و سخت بود . انگار می کردم که خواب میبینم . اما چه خوابی که مگر خوابش را ببینم که خواب میبینم . او به قصد خودکشی چندین و چند قرص را خورده و بار سفر را بسته بود .
تحقیق که کردم معلوم شد که ایشان محصول یک خانواده ی فقیر و پریشان خال بوده است . پدر و مادرش معتاد بوده اند و نیز دایی و .
آوخ که سوختم و آتش گرفتم . دختر را زیاد دیده بودم . زیبا بود و متین . با وقار و با شخصیت . با اینکه پانزده سال بیشتر نداشت اما بسی بیش از سن و سالش فهیم بود .
با خود می اندیشم که آخر چرا ؟! چرا او ؟! در این میان آیا مقصر کیست ؟
یعنی قاتل و کشنده ی او چه شخص یا چه چیزیست ؟
خیلی فکر کردم . آخرش به این نتیجه رسیدم که قاتل او جز خود من شخص دیگری نیست .
آری تعجب نکنید . من قاتلم ! الآن هوش و حواسم هم سرجای خودش است . انشاالله هذیان هم نمی گویم . خودم در عین هوشیاری و درک کامل اعتراف می کنم که قاتلم !
حالا اگر علتش را بخواهید عرض کنم :
من و هزاران نفر مثل خودم با اینکه دیدیم چه فاجعه ای در جریان است ، اقدامی نکردیم .
چرا با کمال قاطعیت به جنگ فقری که او و خانواده اش را تهدید می کرد نرفتیم ؟!
چرا فقط به فکر زندگی و رفاه خود بودیم ؟ چرا با دیو اعتیادی که کیان خانواده ی این دختر را از هم پاشیده بود ، دست و پنجه نرم نکردیم ؟! من با سکوت خود قاتلم .
خداوندا مرا ببخش و بیامرز .
و ای انسانها شما نیز حلالم کنید ! خود کرده را تدبیر نیست .
اما غم و غصه امانم را بریده است . اگر من و ماها حواسمان به این دختر بود ، اگر پدر و مادری شایسته وی را تحت تربیت صحیحه قرار میدادند ، اگر دارای تحصیلات عالیه میشد ، اکنون در جشن عروسیش به شادخواری نشسته بودیم . افسوس که لباس سپید عروسیش کفنش شد ! دلم دارد از هم میپاشد . تصور میکنم که اگر همه چیز بر وفق مراد بود ، اکنون او دارای خانه و خانواده ای بود ، فرزندانی می آورد مثل دسته ی گل . سری بین سرها در می آورد . خانمی شایسته و برازنده ی نام ایران و ایرانی .
اما حیف که نشکفته پرپر شد . و این غم تا واپسین روز حیاتم در این کره ی خاکی با من خواهد بود .

★★★ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم // که تا ناگه ز همدیگر نمانیم ★★★

■ مجید شجاعی / زنجان / 21 فروردین ماه سال یکهزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی / ساعت 33 : 1 بامداد .
■ تا بعد .

با عرض تحیات وافره و اظهار مهر و ادب خدمت بازدید کنندگان فرهیخته ی این رسانه :


مدتی این مثنوی تاخیر شد که علتش حضور بنده در یک محیط نظامی بود و ارسال مطالب و استفاده از نت محدودیتهایی داشت .

در خبرها همه از سیل شنیدیم و دیدیم و سیلاب اشک بر رخمان فرو بارید و ره گم کرد .

من باعث و بانی این محنت و بلا را خودمان میدانم . عالم ، عالم ظهور و ظاهر و مظهر و ظاهر کننده است . رود ، مظهر الله است . احترام به مظهر در حقیقت پاسداشت ظاهرکننده و مظهر است . ( به ضم میم ) .

عالم کلمات خداوند متعال است . و صفحه ی گیتی انشایی است که بس زیبا و دل پسند از جانب هو صادر شده است . رودخانه نیز کلمه ای از کلمات تامات حضرت حق است .

رودخانه همانطور که از اسمش پیداست خانه ی رود است . باید حفظش کرد . باید خانه اش را روبید . ( لایروبی ) . اما متاسفانه عده ای سودجو و فرصت طلب خانه ی رود را ویران کردند . ایشان نمی دانستند صبر رود زیاد است . درست مثل صبر خالقش . اما باز حدی دارد .

خانه ی رود را ویران کردیم و حالا نوبت انتقام رود است . که می خروشد و می خراشد و .

پس بیاییم از انتقام طبیعت درس بگیریم . حرمت مظاهر الهیه را پاس داریم . و یک عمر خودمان و عزیزانمان از مواهب الهی کمال تمتع را ببریم .


★★★ انشاء الله تبارک و تعالی ★★★


■ اسراری در مورد محبت اهل بیت علیهم السلام ■

با نام و یاد حضرت حق ، و با عرض ادب و احترام محضر مبارک مخاطبان گرامی خودم مطلب زیر را که حاصل تفکر و اندیشه ی شخصی حقیر می باشد ، در طبق اخلاص تقدیم میدارم .
لازم به ذکر است که این نبشته تراوشات ذهنی اینجانب بوده و قابل دفاع از ناحیه ی بنده می باشد :
در روایت نبوی شریف آمده است که : 《 اول ما خلق الله نوری 》. یعنی اولین چیزی که خداوند متعال آفرید نور من است .
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام که در جواب سؤال یکی از اصحاب خود که جویای اولین مخلوق است ، می فرماید : 《 أول ما خلق ألله نور نبیک 》. یعنی : اولین چیزی که خداوند آفرید ، نور پیامبر تو بود .
بدین ترتیب آفرینش آغاز می شود . حضرت ختمی مرتبت ، خلعت " لولاک لما خلقت الافلاک " به تن می کند و فخر عالم و آدم می گردد .
سپس آفرینش ادامه پیدا می کند و از نور نبوی وجود مقدس پنج تن آل عبا علیهم صلوات الله و دیگر ائمه ى اطهار به حلیه ی وجود آراسته می شوند . باز جلوات حضرت حق ادامه پیدا می کند و ارواح انبیاء عظام و اولیاء و شهدا و صلحا و ابرار و اخیار آفریده می شوند .
در عالم تکوین ما شاهد دو نوع آفریده هستیم :
1 - موجودات نوری
2 - موجودات ناری
در عالم ما شاهد درگیری و تضاد بین این دو گروه هستیم . افراد خوب و حق مدار در گروه موجودات نوری هستند و شیطان و حزبش در گروه موجودات ناری قرار دارند . شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت در گروه اول قرار دارند . زیرا که ادامه ی موجودات نوری هستند و به سبب آنها و از اضافه ی گل و طینت و سرشت ایشان سرشته و آفریده شده اند . سید بن طاووس می‌‌گوید : شبی در سامرا وارد سرداب امام زمان شدم ، صدای ملکوتی امام را در حال مناجات با خالق یکتا شنیدم که می‌فرمودند :

اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا اَللّهُمَّ اَغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا وَ وِلائِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا تُوأخِذْهُمْ بِما اَقْتَرَفُوهُ مِنَ السَّیّاتِ اِکْراماً لَنا وَ لا تُقاصَّهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ مُقابِلَ اَعْدائِنا فَاِنْ خَفَّفَتْ مَوَازینُهُمُ فَثَقَّلْها بِفاضِلِ حَسَناتِنا .

پروردگارا ، شیعیان ما از ما هستند ، از زیادی گِلِ ما خلق شده‌اند و به آب ولایت ما عجین گشته‌‌اند ، خدایا آنها را بیامرز و گناهانشان را عفو فرما .

پروردگارا ، آنها را روز قیامت در مقابل چشم دشمنان ما مؤاخذه مفرما ، چنانچه میزان گناهانشان بیشتر و حسناتشان کم است از اعمال من بردار و به حسنات آنها بیفزای .

◆ پی نوشت : بحارالانوار ، ج ۵۳ ، ص ۳۰۲ .

★ بنابراین اگر خدای ناکرده یک فرد شیعه ، کار زشت و عمل منکری مرتکب شود ، قلبش آن را قبول نکرده و رد می کند . زیرا قلب و دل او میل به حق و حقیقت دارد . عمل زشتی که از او سر زده ، کار اعضا و جوارح دیگر او بوده و ایشان در اثر غفلت و علل دیگر ، آن سیئه را مرتکب شده است . باطن و کنه قلب یک شیعه ی حقیقی از فاضل گل ائمه ی اطهار علیهم السلام خلق شده است . بنابراین هیچ سنخیت و همانندی با شرور و مفاسد ندارد .
خداوند محبت اهل بیت را در قلبهای شیعیان قرار داده است . خداوند فرموده است : « قل لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى » [1] بگو : از شما [در برابر ابلاغ رسالتم‏] هيچ پاداشى جز مودّت نزديكان [يعنى اهل بيتم‏] را نمى‏خواهم ‏. بنابراین کسی که محبت اهل بیت را در دل نداشته باشد شیعه محسوب نمی شود و اثر محبت این است که حزن اهل بیت باعث حزن و شادی آنا باعث شادی گردد . روایتی از امام صادق علیه السلام این حقیقت را بیان می کند :

عنِ الصّادِقِ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قال َ: شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا . [2] امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود : شیعیان ما از بقیه خمیرمایه ی اولیه آفریش ما آفریده شده اند ولایت ما در سرشت آنان عجین گشته است و آنان با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند .

◆ [1] . شوری ، 23 .

◆ [2] . شجره طوبی ، ج1، ص 3 .

■ جناب مولانا در مثنوی گرانسنگ خود در این مورد می فرماید :
《 نوریان مر نوریان را جاذبند // ناریان مر ناریان را طالبند 》.
در مورد اهل کفر و فسق و شرور با 180 درجه تغییر مواجه هستیم . بخاطر اینکه ایشان سرشت و خمیرمایه ای غیر از شیعیان دارند ، هماره میل به کفر و فسق دارند . زیرا با اینگونه امور سنخیت دارند .《 دقت شود ! 》
■ در روایات به این قضیه به نحو بسیار زیبایی اشارت رفته است . آنجا که می فرماید : 《 نیت المؤمن خیر من عمله و نیت الکافر شر من عمله 》. نیت و انگیزه ی مؤمن از عملش بهتر است . زیرا نیت ، امری قلبی است و از کنه قلب و ضمیر ناخودآگاه او سرچشمه می گیرد . دل و قلب مؤمن بخاطر اینکه نوری بوده و از باقیمانده ی گل امامان بزرگوارش آفریده شده است ، هماره امر به خوبی و خیر می کند . محال است شیعه ی حقیقی نیت ناسالم داشته باشد . در غیر این صورت باید در شیعه بودن او شک کرد . اگر نیتی که یک فرد شیعه کرده است ، جامه ی عمل بخودش بپوشد ، فبها و الا باز ایشان اجر آن را خواهد برد . زیرا از عمق جان و دل نوری خود آن مطلب را خواسته بوده است و خواسته و نیت او با خواسته و نیت ائمه علیهم السلام سنخیت داشته و خواست او خواست ایشان بوده است . اگرچه در برخی موارد بخاطر عدم همکاری اعضا و جوارح و یا علل و عوامل دیگر نتواند به نیت خود جامه ی عمل بپوشاند .
در مورد کفار و اهل شر قضیه برعکس است . یعنی نیت و انگیزه ی کافر از عملش بدتر است . به عبارت دیگر اگر فرد کافر کار و عمل خیر و خوبی هم انجام دهد ، اجری نخواهد برد . زیرا در پس این کار ، قلبی تاریک و ناری قرار دارد . کار خیرش هم شاید در اثر تصادف و یا اثر اعضا و جوارحش باشد ، نه اثر قلب و خمیرمایه اش . 《 دقت شود ! 》. فرد کافر با مراجعه به قلب و باطن خود هماره قصد آن دارد که خیر و خوبی را از بین برده و شرور را جایگزین آن کند . او اگرچه به این نیتش هم نتواند جامه ی عمل بپوشاند ، اما عذاب آنرا خواهد چشید . نیت امری قلبی است و نیت کافر چون از ذات و قلبی سیاه بر می خیزد از عملش بدتر خواهد بود .
در مورد عزای امام حسین علیه السلام نیز تمامی موجوداتی که با آن وجود نازنین هم سنخ بوده اند ، عزادارند . چرا که از باقیمانده گل و خمیرمایه ی ایشان آفریده شده اند .

♥ حال جای آن است که جبین شکر بر زمین بساییم که خداوند متعال ما و شما را از محبین حقیقی آن جواهر عقلیه و عقول طولیه و عرضیه ی نوریه قرار داده است .

★ لازم به ذکر است که منظور از شیعه در این نوشتار ، شیعه حقیقی است ، نه شناسنامه ای !!!

★ تا بعد . که بازهم در این گونه موارد با شما به راز بنشینیم . مجید شجاعی - زنجان - 15 محرم الحرام 1441 - مطابق با یوم یکشنبه 24 شهریور 1398 ★

■◆■ والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ■◆■



آن حضرت روز پنج شنبه یا سه شنبه ؛ و بنابر مشهور سوّم شعبان ، سال چهارم هجری - سالی که در آن جنگ خندق واقع شد - در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود .
★ ولادت آن حضرت دَه ماه و بیست روز بعد از برادرش - امام حسن مجتبی علیه السّلام - رخ داد ؛ و شش ماهه به دنیا آمد .
★ نام : حسین (صلوات اللّه و سلامه علیه) .
★ کنیه : ابوعبداللّه ، ابوعلی ّ، ابوالشّهداء ، ابوالا حرار ، ابوالضّیم و …
★ ألقاب : سیّد ، مظلوم ، رشید ، عطشان ، طیّب ، وفی ّ، زکی ّ، مبارک ، قتیل ، شهید ، سبط ، سعید و …
★ پدر : امام علیّ بن ابی طالب ، امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیه .
★ مادر : حضرت فاطمه زهراء علیها السّلام .
★ نقش انگشتر : یکی (اِنَّ اللّه بالغ امره) ، و دیگری (لا اله الاّ اللّه عدّة للقاءاللّه) بوده است .
★ مدّت عمر : آن حضرت حدود شش سال در حیات جدّش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، حدود هفت سال و اندی در حیات مادرش فاطمه زهراء علیها السّلام ، ۳۷ سال در حیات پدرش امیرالمؤمنین علیّ علیه السّلام ؛ و چهل و هفت سال نیز هم زمان با برادرش امام حسن مجتبی علیه السّلام زندگی و عمر خود را سپری نمود ، که جمعا عمر با برکت آن حضرت را بین ۵۷ تا ۵۸ سال گفته اند .
★ فرزندان : در تعداد فرزندان؛ و نیز اسامی دختران و پسران امام حسین علیه السّلام اختلاف است ، ولی مشهور شش نفر گفته اند .
★ امامت : حضرت در سنّ ۴۷ سالگی ، پس از شهادت برادرش امام حسن مجتبی علیه السّلام ، روز جمعه ، ۲۸ ماه صفر ، سال پنجاهم هجری قمری به منصب امامت نائل آمد .
و حدود یازده سال - در زمان حکومت معاویه و فرزندش یزید - امامت و رهبری جامعه اسلامی را به عهده داشت .
★ خروج از مدینه : حضرت شبِ یک شنبه ، ۲۸ رجب ، سال ۶۰ هجری از شهر مدینه طیّبه به سمت مکّه معظّمه خارج شد ؛ و روز جمعه سوّم شعبان همان سال وارد شهر مکّه گردید .
و چون عدّه ای به سرکردگی عمرو بن سعید از طرف یزید ، به قصد آشوب و کشتار و پایمال نمودن خون حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام وارد شهر مکّه شده بودند ، به ناچار حضرت روز هشتم ذی الحجّة - روز تَرْویه - پس از انجام سعی بین صفا و مروه ، که روز سه شنبه باشد به سوی عراق حرکت نمود .
و روز چهارشنبه یا پنج شنبه دوّم محرّم الحرام ، سال ۶۱ هجری وارد سرزمین کربلای پربلا گردید .
★ کیفیّت شهادت : آن امام مظلوم علیه السّلام ، به دستور یزید بن معاویه ؛ و با لشکرکشی عبیداللّه بن زیاد ؛ و فرماندهی عمر بن سعد ، توسطّ شمر بن ذی الجوشن و خولی بن یزید و سنان بن انس لعنة اللّه علیهم اجمعین ، با وضعیّتی فجیع و دلخراش در حال تشنگی و غربت به قتل و شهادت رسید .
★ زمان شهادت : روز عاشورای محرّم الحرام ، سال ۶۱ قمری ، بعد از نماز عصر ؛ این حادثه دلخراش واقع گردید .
★ محلّ و چگونگی دفن : در کربلا - در ضلع غربی فرات - در همان قتلگاه خویش، توسطّ امام سجّاد علیه السّلام ؛ و یاری بنی اسد بدون غسل و کفن ، دفن گردید .
★ ثواب زیارت : از حضرت صادق آل محمّد، جعفر بن محمد علیهماالسّلام وارد شده است : هرکس که قبر شریف امام حسین علیه السّلام را با معرفت زیارت کند ، خداوند ثواب هزار حجّ مقبول و نیز هزار عمره مقبوله در نامه اعمالش ثبت می‌نماید و تمام گناهانش - غیر از حقّالنّاس و … - بخشوده می‌گردد .
★ نماز آن حضرت : دو رکعت است ، در هر رکعت پس از خواندن سوره حمد ، بیست و پنج مرتبه سوره توحید خوانده می‌شود ، بعد از سلام نماز ، تسبیحات حضرت زهراء علیها السّلام گفته می‌شود ؛ و پس از آن تقاضا و درخواست حوایج مشروعه از درگاه خداوند متعال ، که ان شأاللّه تعالی برآورده خواهد شد .


کلمه ی شریفه " الله " که مستجمع جمیع صفات کمالیه و ثبوتیه است ، اگر همزه اش را برداریم می شود " لله " یعنی برای خدا . که معنی ملکیت میدهد . و اگر لام اول را برداریم می شود " له " که به معنی علقه و تعلق است . اگر لام آخر را هم برداریم می ماند " ه " که اشارت به حضرت عماء مطلق و غیب الغیوب دارد . حضرتی که عنقاء مغرب است . و همین " ه " است که ذکر شریف یاهوکشان عالم گشته است . " ه " را با مد اگر بخوانیم " هو " می شود .
اسرار زیادی در این رابطه وجود دارد که حقیر اکنون به همین بسنده می کنم .
قصه ها می نوشت خاقانی // قلم اینجا رسید سر بشکست .
پس معلوم است که اسم برای مقام غیبت و ضمیر نشانگر وصول به بارگاه قرب ربوبیست .
سر این معنا را در ذکر شریفه ی " لا اله الا الله " می بینیم که بعد از مداومت بسیار تبدیل به " لا اله الا انت " می گردد !!!

" دقت شود " .

تا بعد .


♥ با سلام و درود بیکران خدمت تمامی مخاطبان فرهیخته ی این رسانه !
حتما" از عنوان این نوشته تعجب کرده اید . اما به نظر حقیر تعجبی ندارد . با دید عشق آلود به هستی ، میتوان هر چیزی را زیبا دید . همه می دانیم که از وجود ذی جود حضرت حق متعال غیر خوبی و زیبایی صادر نمی شود . مثلا" از چشمه ی جوشان آب نباید انتظار جوشش و فوران شربت یا دوغ داشت . شأنیت حضرت حق نیز اقتضای این امر را دارد که شرور و اعدام را راهی به او نباشد . از حضرت عشق جز عشق نزاید .
به عبارت دیگر : هرچه آن خسرو کند ، شیرین بود . حضرت دوست هم اسما و صفات جمالی دارد و هم جلالی . هم قابض است و هم باسط . اکنون می توان گفت که ایشان با اسمای جلالی و قابضیت تجلی فرموده اند . پس غمی نیست . این نیز بگذرد !
بیماری و مرگ و میر موصل عده ای به دربار با عظمت حضرت رب العالمین است . سفیر حضرت عشق است که مقدمش را اهلش بس خجسته و مبارک می دانند .

★ عاشقم بر قهر و بر لطفش بجد // ای عجب من عاشق این هر دو ضد ★ "مثنوی "

در لسان روایات و ادعیه از مریضی و بیماری به عنوان یک هدیه از رب العالمین نام برده شده است . هدیه ای که از یار است و باید گرامیش داشت . در روایات داریم که بیمار گناهانش فرو می ریزد و پاک می شود . داریم که بر درجات معنوی انسان می افزاید و .

✅ بیماری و مخصوصا" اکنون کرونا ، خواص و مزایای بیشماری دارد از جمله :

1 - سنجش صبر و استقامت انسان .
2 - حرکت بیشتر علمی برای نیل به علاج و کشف واکسن بیماری .
3 - عنایت بیشتر مدیران دولتی برای رفع و رجوع این قضیه .
4 - محک خوردن جدی افراد در مواجهه با برنامه های فرهنگی و مراقبتی .
5 - به عنوان یک مانور همگانی دارای نتایج و تجربیات بیشمار .
6 - شناختن دوست و دشمن و سنجش و وزن گیری از افراد ، گروه ها ، کشورها و .
7 - روی آوردن بیش از پیش مردم به معنویات و اوج راز و نیاز با حضرت مقصود .
8 - تمرین داشتن نوعی از حرمان و محدودیت ، مثل ماه مبارک رمضان و نتایج شگفت انگیز آن .
9 - سنجش توان و قدرت ی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی افراد ، گروه ها ، مناطق و در نتیجه کل کشور .
10 - محو شدن احیانا" گناه و غفلت درگذشتگان و عبرت گیری برای بازماندگان . ( مفاد روایات ) .
11 - تمرین کسب ملکه ی جمع حواس و تقویت قوای ذهنی و روحی .
12 - محک جدی خوردن عملکرد نهادهای حاکمیتی و ارزیابی نقاط قوت و احیانا" ضعف پس از ختم بحران . به عبارت دیگر تولید شدن نوعی واکسن ضد بحران در رده های بالای مدیریتی .

✅ و و و . که فعلا" بخاطر ضیق مجال به همین مقدار بسنده می شود . در آینده باز در این زمینه با شما براز خواهیم نشست .

❤️ پس بیایید همه با هم یکدل و یکصدا فریاد بزنیم : عشق است کرونا !!! ❤️

⭕️ مجید شجاعی - زنجان .

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Jennifer طراحی اداری سفارش پشت سفارش همه چی موجوده سرد خانه صنعتی | تونل انجماد سریع | یخساز صنعتی | آیس بانک طراحي وب سايت بهترین کلینیک کاشت مو سوالات استخدامی دبیر علوم اجتماعی اموزش و پرورش آوا صنعت